❀ دختر غریبه با طعم گوجه سبز قرمز ❀



طی آلاخون والاخون شدنمون خونه خواهرم بسر میبرم . نمیزارن یه لحظه تنها باشم . باید برای ورزش پسرش فیلم میگرفت و پسرش بلد نبود و همش درگیر بودن که درست انجام بده پسرش گفت مامان اگه راست میگی دستاتو خم کن بزار زمین بدون اینکه پاهات خم بشه . خواهرمم به راحتی انجام داد و گفت ما مثل شما نبودیم که! انقدر بازی های ورزشی انجام میدادیم حتی بدون نرمش هم راحته گفت قدیماو ما کش بازی میکردیم و رفت یه کش آورد و انداخت دور پاهای پسراش و گفت ما اینطوری کش بازی
رو زمین خوابیدن چقدر سخته . کمرم داره میشکنه . فکر کنم سرما خوردم . تو اتاق بچه ها تنها خوابیدم و سرد بود . اونجا هم برای خوشگل شدن خالی شده ! زانوهام همچنان درد میکنن ! هیچی دیگه حالا سر من بین بچه های خواهرام دعواست ! اینا میگن اینجا بمون . مو فرفری میگه بیا خونه ما . پسرا موفق شدن و خوشحال که من خونه اونا موندم ! میدونی؟ سرم رفت از اینکه خواهرم داره به پسرش ریاضی یاد میده و اون وسطا هی حرص میخوره

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نوشته های رضا حاجی شریفی مشکل و آی تی(IT) شرکت صبیح _ سازنده و تامین کننده قطعات پتروشیمی تبلیغات آموزشات هک و امنیت آيدانا مطلب جدید tebtour اديسون دکتر فرشته سربازی